سلام به پسر نازم مهرآیینم الان که دارم این متنو مینویسم ضربه ها و لگدهای تو رو احساس میکنم! مامانی یه سوال داشتم ازت پس کی استراحت میکنی؟! همش در حال شیطنتی! امیدوارم از این بچه های شر نشی چون مامانی هنوز یه ترم از درسش مونده! 20 تیر وقتی رفتم سونوگرافی پسر کوچولومو ببینم انقدر به دستگاه خانم دکتر لگد زدی که بنده خدا هر جا دستگاهو میذاشت همونجارو یه شوت جانانه میکردی! کلی خندید و گفت عجب پسر شیطونی! وای... وای... وای... خدا به مامان عاطفه رحم کنه!!! این مدتم که چیزی برا پسر گلم ننوشتم درگیر امتحانام بودم که خدارو شکر به خیر گذشت بعدشم مادرجون یه عمل داشت که یه ماهی خونه مادرجون موندم تا مواظبش باشم! ...